به گزارش سینماپرس، حجتالاسلام پژمانفر، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به مناسبت روز ملی سینما طی یادداشتی با توجه به یکی از مسائل سینما، این روز را به سینماگران تبریک گفت. در این یادداشت آمده است:
روز ملی سینما شاید بهانه خوبی باشد تا به این هنر مهم از زاویه دیگری نگریسته شود. زاویه ای مهم اما مغفول که به نظر می رسد اگرچه بحث هایی درباره آن صورت گرفته اما هیچگاه بصورت اساسی جایگاه خود را نیافته است.
همه می دانیم که بخش عمده بودجه سینما توسط دولت و نهادهای حاکمیتی تامین می شود. از سوی دیگر ارائه مجوزها نیز دولتی است و امکان پخش برای فیلم ها نیز بدون سینماهای حاکمیتی بسیار ناقص خواهد بود. این بدان مفهوم است که این چرخه عمدتا با پول مردم به گردش در می آید. حال سوال اینجاست که با این شکل، این سینما تا چه میزان با مردم مرتبط است و ما تا چه میزان مسایل اساسی خودمان را روی پرده نقره ای مشاهده می کنیم؟
متاسفانه چیزی که امروز وجود دارد فیلم های کاملا «شخصی» سازندگان و بعضا بی ارتباط کامل با منافع کشور است درصورتیکه وقتی هزینه های تولید و اکران و بسترهای تولید و دیده شدن یک فیلم با بودجه عمومی مهیا می شود، سرمایه گذاران باید نقش پررنگ تری در این میان ایفا کنند. در این جاست که جلوگیری از تولید محصول مغایر با منافع مردم و تقویت تولید محصول همراستا با منافع مردم و مسایل کشور معنا پیدا می کند و این معنا با «سفارش» امکانپذیر است.
به این شکل است که متولیان سینمایی باید از شکل قلک و سفارش پذیر صرف، تبدیل به سفارش دهنده فعال شوند؛ چیزی که الان ما چه در حوزه سینما و چه حتی تلویزیون و دستگاههای دیگر فرهنگی تقریبا مشاهده نمی کنیم. طبعا «سفارش» دادن به معنای مجبور کردن هنرمند به کاری که مایل به انجام آن نمی باشد نیست بلکه ایفای نقش ظریف و بسیار پیچیده مدیریت فرهنگی است که بتواند با هنرمند طوری تعامل کند تا دریچه های دیگری را پیش چشم او بگشاید و اساسا به نظر نگارنده معنای سفارش درست همین است. گاهی این شکل رفتار، با مرعوب شدن مدیر یا سخت گیریهای بیمورد اشتباه میشود که هر دوی اینها ناکارآمد است.
متاسفانه گاهی از سوی برخی مدیران سینمایی مطالبی عنوان می شود مبنی بر اینکه نباید به هنرمند سفارش داد و یا گاهی برخی هنرمندان بیان می کنند که کار سفارشی نمی کنند در صورتیکه گویی «سفارش» به معنای «تحمیل» و «محدودیت» گرفته شده که این غلط است. در همه جای دنیا سرمایه گذار، سفارش دهنده اصلی در فرم و محتوا است و این قاعده پذیرفته شده ای است که اگر جایی برای تولید یک محصول هزینه می کند طبعا بر اساس هدفی این کار را انجام داده و اگر آن هدف محقق نشود هزینه کردن این مبلغ نقض غرض محسوب می شود.
البته روی دیگر سکه با این فضا تناقضات جدی دارد. وقتی به مجموعه فیلم های تولید شده(فیلم هایی که نیم نگاهی به جشنواره ها دارند) نگاه می کنیم متوجه می شویم که اتفاقا این فیلم ها دقیقا المان های مورد توجه جشنواره ها را رعایت می کنند تا بتوانند نظر مساعد آنها را جلب کنند و یا حتی خود دست اندرکاران این جشنواره ها اصلاحیه هایی برای برخی فیلم ها عنوان می کنند و آن را به فیلمساز اعلام می کنند که در این صورت فیلم شانس حضور در فلان جشنواره را پیدا خواهد کرد. اینها همه به این معنا است که بهرحال «سفارش» در سینما وجود دارد اما این سفارش باید در راستا منافع مردم باشد نه اینکه با وجود این فضا مدیر سینمایی کشور اعلام کند که به سفارش اعتقادی ندارد که به نظر می رسد این مساله ناشی از یک برداشت سطحی از فرهنگ و تولید محصول فرهنگی است.
نگارنده معتقد است راه شکوفا شدن سینما، حرکت در جهت منافع کشور است و این مهم انجام نمی شود مگر اینکه مدیران فرهنگی و دست اندرکاران سینمایی کشور حضور فعالتر و موثرتری در این عرصه داشته باشند.
ارسال نظر